سرنوشت معلمی که صورتش در آتش سوخت چه شد؟
تاریخ انتشار: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۶۸۴۹۴
شاید ما مقصریم که راه و رسم قهرمان سازی برای بچههایمان را بلد نیستیم که اگر میدانستیم عروسکها و اسباب بازی فروشیها پر نبود از عروسکهای بتمن و سوپرمن و مرد عنکبوتی! که اگر قهرمان سازی را بلد بودیم، امروز نام بسیاری از قهرمانان این مرز و بوم ورد زبان بچههایمان بود. راه دور نرویم. همین روزها که هفته معلم است، دانش آموزان ما چقدر معلمهای قهرمان شان را میشناسند؟
اصلاً نام «حسن امیدزاده» را شنیدهاند؟ همان معلمی که برای نجات جان ۳۰ دانش آموز زنده زنده در آتش سوخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرحوم «حسن امیدزاده»؛ معلم گیلانی که برای نجات جان ۳۰ دانش آموز در آتش سوخت
روایت جان فشانی معلمی که زنده زنده در آتش سوخت
۱۵ سال با یک صورت سوخته زندگی کرد و رنج کشید و رنج کشید. ۱۸ بار صورتش را عمل جراحی کردند. رهبرمعظم انقلاب لوح تقدیر به او داد و نشان لیاقت را از رییس جمهور وقت گرفت، اما هنوز هم گمنام است و دانش آموزان او را نمیشناسند. نام قهرمان برایش کم است. «حسن امیدزاده» را میگوییم؛ معلم گیلانی.
شاگردان مدرسه روستای «بیجار سر» تا عمر دارند صبح آن روز سرد زمستانی را فراموش نمیکنند؛ صبح روز ۱۸ بهمن ۱۳۷۶. هوا بس ناجوانمردانه سرد بود. در اثر یک اتفاق، بخاری کلاس دوم دبستان آتش گرفت و در چشم به هم زدنی آتش در کلاس شعله ور شد. حسن امید زاده، اما معلم کلاس پنجم دبستان بود. خودش را رساند به معرکهای که آتش راه انداخته بود و با کمک معلم همان کلاس، تک تک بچهها را از آتش نجات دادند و از کلاس بیرون کردند. آقای عابدی با آخرین دانش آموز از کلاس بیرون رفت و قهرمان قصه ما در کلاس و وسط میدان آتش حبس شد. پنجره کلاس، حفاظ آهنی داشت و معلم تلاش کرد از لابه لای حفاظ بیرون بیاید، اما نشد که نشد و زنده زنده در آتش سوخت. وقتی نجات پیدا کرد که صورتش کامل سوخته بود و از چشمهای مهربان و لبهای خندانش هیچ چیز باقی نمانده بود. آن روز همه روستا اشک ریزان پشت سر معلم راه افتادند به سمت بیمارستان. روزهای درد و رنج قهرمان قصه ما ۱۵ سال طول کشید و بالاخره در تیر سال ۱۳۹۱ چراغ عمر این مرد بزرگ برای همیشه خاموش شد و در اثر عوارض و عواقب ناشی از سوختگی، در بیمارستان امام حسن مجتبی شهرستان فومن درگذشت. حسن امید زاده جانش را، صورتش را، سلامتیاش را فدایی کرد برای نجات جان ۳۰ دانش آموز قد و نیم قد.ای کاش فیلم سازی بیاید وقصه این قهرمان ملی را سر زبانها بیندازد.
مرحوم «حسن حسن زاده» مولف ۳۴ کتاب درسی، استاد دانشگاه که در ۷۱سالگی همچنان به دانش آموزان ابتدایی درس ریاضی میداد
راز ۲۰ ساله سر به مهر معلم چه بود؟
«یکی از روزهای سرد زمستان بود، سر کلاس درس متوجه حال بد یکی از شاگردانم شدم، چشمهایش خیس اشک میشد و برای آنکه کسی متوجه اشکهایش نشود سرش را پایین میگرفت. بعد از کلاس دلیل ناراحتیاش را جویا شدم. گفت حال پدرم بد است، کلیههایش ازکارافتاده و دیالیز هم بیفایده بوده، گفت پول خریدکلیه نداریم، نام پدرم در صف پیوند قرارگرفته، اما دکترها قطع امید کردند و گفتند اگر زود پیوند نشود، زنده نمیماند. از اوضاع و احوال زندگیشان باخبر بودم. میدانستم ۶ دختربچه در خانه کوچک اجارهای با پدر کارگری که نان بخور نمیری درمیآورد زندگی میکنند. خواب بر چشمم حرام شده بود. تصمیم گرفتم یک کلیهام را به پدر شاگردم بدهم، اگر یتیم میشدند سرنوشت ۶ دختر قد و نیم قد چه میشد؟ همسرم مخالف بود، اما من در تصمیمم راسخ بودم. بعد از معاینه پزشک و آزمایشهای مختلف، مخفیانه و بدون اطلاع خانواده در بیمارستان بستری شدم و در روز مبعث کلیهام را به پدر شاگردم اهدا کردم. بگذریم از درد بیامان بعد از عمل و خواب معنوی و شفایی که گرفتم. سالها از اهدای کلیه میگذرد و خدا نعمت سلامتی را در حق من تمام کرده است. بعد از آن اتفاق، من عموی آن ۶ دختر شدم و تا زمان ازدواج ازشان حمایت کردم. کمک کردم تا با جهیزیه آبرومند راهی خانه بخت شوند.»
این روایت را سه سال قبل در یک روز بهاری از زبان استاد «محمد حسن حسن زاده» در مدرسهای در جنوب تهران شنیدیم. وقتی در ۷۴ سالگی قبراق و سرحال بود و هنوز هم معلمی میکرد با عشق ناتمام آن هم برای دبستانیها. وقتی از زبان یکی از نزدیکان استاد حسن پور شنیده بودم که او، همان معلم جنوب پایتخت که در کارنامهاش تألیف ۳۴ کتاب درسی را داشته، همان که معلم یتیم خانه فیروزآبادی بوده، همان معلمی که برای کارگران بی سوادکارخانهها کلاس درس میگذاشته یک رازی دارد که برملا نکرده، اما حالا وقتش است و اتفاقاً این راز درست در سال آخر عمر استاد برملا شد تا نامش بیش از پیش جاودانه بماند.
روایت معلمی که برای نجات «لایقه» غرق شد
پنج شنبه سال ۱۳۸۰ بود؛ ماه بهشتی اریبهشت. درست همین روزها. دانش آموزان مقطع راهنمایی دلشان لک زده بود برای یک اردوی یک روزه در دره آل؛ اطراف مشهد. بازی دسته جمعی و دور همی با معلم پایه و شادی به نام «حمیده دانش» که میدانست چطور همزبان دختران نوجوان شود و دل به دلشان دهد. برای همین هم بود که دخترها برایش سر و دست میشکستند. اردو برقرار شد با کلی حال خوب و خوشگذرانی. عصر بود و نوبتی هم که بود نوبت عکس یادگاری دخترها با هم. آن زمان که همه موبایل به دست نبودند. یکی دو نفر از بچهها دوربین آورده بود برای ثبت لحظههای ماندگار. صدای خنده دخترها دشتهای اطراف دره آل را پر کرده بود که در چشم بر هم زدنی همه آن خندهها تبدیل شد به صدای جیغ ممتد. دو سه تا از دخترها در رودخانه افتاده بودند و عنقریب بود که غرق شوند. یک نفر چوب میانداخت. یکی دو نفر وارد آب شدند و بعد از چند قدم با پاهایی لرزان و ترس از غرق شدن برگشتند. حمیده دانش آمد. بی بر و برگرد به دل آب زد. هوا طوفانی شده بود و رودخانه عصبانی. بعد از جدال چند دقیقهای خانم معلم با آب دو دانش آموز نجات پیدا کردند و دخترها دستشان را گرفتند و از آب بیرون آمدند. اما هر چقدر چشم چرخاندند از خانم معلم خبری نبود. همه نگاهها خیره مانده بود به رودخانه پرهیاهو و همه در انتظار اینکه بالاخره حمیده دانش سر از آب دربیاورد. اما خبری نشد که نشد. یک ربع گذشت. بیست دقیقه. چشمها گریان و حالا این فریاد خانم دانش گفتن دخترها بود که در دشتهای دره آل پیچیده بود. بالاخره پیکر بی جان خانم معلم را امدادگران بعد از یک ساعت در حالی که پاهایش در گل و لای کف رودخانه عمیق فرورفته بود پیدا کردند. معلم فداکار، جان لایقه ۱۳ ساله را نجات داد، اما خودش به کام مرگ فرورفت و این جانفشانی نام او را تا ابد بر تارک تاریخ کشورمان حک کرد. هر چند از کم لطفی ماست که حتی یک تصویر از این معلم قهرمان هم در موتور جست و جوی اینترنت نبود و تلاش ما برای پیدا کردن دانش آموزان خانم معلم هم بی فایده!
کمک کنیم یادشان زنده بماند!
این سه روایت مشتی بود نمونه خروار از زندگی معلمهایی که جان شان را برای عمل به تعهدشان در طبق اخلاص گذاشتند. حسن امیدزاده، حسن حسن پورها وحمیده دانشها کم نیستند. در سه سالی که ویروس کرونا گریبانگیر مردم ایران شده بود و بی رحمانه قربانی میگرفت، کم ندیدیم تصاویر معلمانی را که با همه وجود خدمت کردند به دانش آموزان. یکی با ۷۰ درصد ریه درگیر شده و نفسی که به سختی از سینه بیرون میآمد روی تخت بیمارستان حواسش به دانش آموزانش بود. چقدر روایت شنیدیم و خواندیم از معلمهایی که اجازه ندادند دانش آموزان نیازمندشان به دلیل نداشتن گوشی و عدم حضور در کلاس مجازی از درس عقب بمانند و خودشان را میرساندند به خانه آنها برای تدریس. خلاصه که دفتر ایثار معلمهای قهرمان کشور ما ایران انتها ندارد... کمک کنیم یادشان زنده بماند.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: معلم قهرمان برای نجات جان حسن امیدزاده دانش آموزان آتش سوخت دانش آموز خانم معلم دختر ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۶۸۴۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانش، معنویت و مهارت سهگانه ارتقای معلم نمونه است
به گزارش خبرنگار مهر، الهام یاوری شامگاه سهشنبه در آئین تکریم از ۵۰۰ معلم نمونه استان اصفهان اظهار داشت: بزرگترین و قویترین روایت برای گرامیداشت یاد معلم جمله پیامبر (ص) است که فرمودند من معلم مبعوث شدم و این جمله به این معناست که معلمی شغل انبیا است.
وی ادامه داد: وجه شباهت آموزگاری با این تشبیه نورانی این است که معلمان هدایت انسانها را بر عهده دارند و برای همه انسانهای تاریخ دل میسوزانند حتی اگر محدودیت اجرایی داشته باشند.
معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان با بیان اینکه معلمی مانند پیامبری برای افرادی است که بی هیچ چشم داشتی دغدغه ایثارگری دارند، تصریح کرد: شیوه معلمان مانند پیامبران روش تربیتی محبت پرور است.
یاوری با بیان اینکه شباهت دیگر بین معلمان با انبیا نحوه عمل، سکوت و لبخند آنان بوده که الگو و اسوه است، گفت: معلمان مانند پیامبران واجب التکریم هستند و دانش آموزان در آینده حتماً درک خواهند کرد که موفقیت را مرهون معلمان خود هستند.
وی با بیان اینکه لازم است دغدغه معلم آموختن، ارتقای فردی و رسیدن به دستاوردهای بیشتر باشد، تاکید کرد: دانش، معنویت و مهارت معلمی سهگانهای هستند که یک معلم بدون دغدغه مندی برای تکمیل و ارتقای آنها، معلم نمونه نیست.
معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان ابراز داشت: قدرشناسی از معلم ارزشمندترین هدیهای است که فردی در مسیر فهمیدن و حق طلبی برمیدارد و همه ما مدیون شما معلمان هستیم.
پاسداشت مقام معلم در تمام شئون جامعه انجام شود
در ادامه این مراسم همچنین محمدرضا جانثاری معاون سیاسی امنیتی اجتماعی استانداری اصفهان ضمن تبریک هفته گرامیداشت مقام معلم با بیان اینکه امشب درخصوص مقام معلم صحبتهای خوبی شد، اظهار داشت: در دولت مردمی بنا بر این است که تحولی در این موضوع اتفاق افتاد ترازی برای گرامیداشت مقام معلم انجام بگیرد.
وی با بیان اینکه این مراسم خوب اما نمادین است، افزود: از تمامی معلمان در سطح استان اصفهان تشکر میکنیم و امید است به وظایف خود در برابر این قشر عظیم عمل کنیم.
معاون امنیتی، سیاسی و اجتماعی استاندار اصفهان خاطرنشان کرد: مجلس نمادین برگزار کردن خوب است اما پاسداشت مقام معلم باید در اقصی نقاط جامعه و در تمام شئون جامعه ما سازی و جاری شود.
به گزارش خبرنگار مهر، در پایان این مراسم از معلمان نمونه و فداکار استان اصفهان و همچنین مادر شهید محمدرضا تورجی زاده، همسر شهید مجتبی کلاهدوزان و خواهر شهید محمد ابراهیم همت تقدیر شد.
کد خبر 6099878